مجله زیبایی
beautypress.fileon.ir

خاطرات خنده دار اولین دخول

نویسنده : معین | زمان انتشار : 06 فروردین 1401 ساعت 01:45

1993

maryam_goliii_bahar

مدیر

عضویت: 1396/02/27

تعداد پست: 2975

اولین خاطره خنده دار با همسرتون چی بود؟؟؟

برا زندگی پریشونم دعا کنین😭😭😭

sahel222

عضویت: 1396/04/21

تعداد پست: 1287

یه هفته از عروسی مون میگذشت که صبح زود از خواب پاشدم دیدم پری اومده.منم شرمنده چون فقط لباس خواب اون ...


چه شوهر چشم و گوش بسته ای خوشبحالت :)))

roya165

عضویت: 1393/12/24

تعداد پست: 1454

خانوما بار اول چه جوری به شوهراتون گفتید پریود شدید؟

شوهرمن فقط اسمشو شنیده بود 

ماه رمضون بود گفتم پریودم بعد آب خوردم گفت وای روزت باطل شد گفتم روزه نیستم پریودم گفت چرا گفتم چون پریودم خلاصه چند بار توضیح دادم ک وقتی پریووم نماز روزه ندارم تا آقا دوزاریش افتتد

توتی

عضویت: 1396/01/21

تعداد پست: 4021

من و شوهرم دوست بودیم با هم روزی که رفتیم جواب ازمایش بگیریم چون هردومون کم خونی شدید داشتیم برگه تایید امضا نزد دکتره بیشعور و گفت یه ماه دیگه بیایید منم شروع به گریه کردم شوهرمم داشت منو دلداری میداد گفت عزیزم مرحم میکنیم (محرم) بعد یه ماه عقد من میگی وسط گریه زدم زیر خنده طفلی اینقد هول بود فکر میکرد دیوانه شدم اصلا نفهمید به چی میخندم

منم و دوتا جوجه رنگی و بابا قوقولی  

زمانی فهمیدم ناباروری معنی نداره که بعد از چند سال ناباروری با پیج فاطیماه جون اشنا شدم و تازه فهمیدم میشه خیلی راحت باردار شد

 اینم ادرس پیجشه خودتون برید ببینید

انابل1

عضویت: 1396/03/24

تعداد پست: 854

اولین بار که تنها بودیم بغلم کرد منم یعنی هی خجالت میکشیدم هیچی نمیگفتم.داشت قربون صدقه میرفت یه دفعه گوشم سوت کشید یه پلاستیک برداشته بود و بادش کرده بود ترکوند دم گوشم.البته بعدها فهمیدم کلا ور میره به همه چی و نمیتونه آروم بشبنه

آزی22090

عضویت: 1392/11/17

تعداد پست: 3517

منو همسرم تازه نامزد كرده بوديم بعد رفتيم پمپ بنزين كه بنزين بزنه،منم نشسته بودم تو ماشين شيشه هم پايين بود،همسرم تا شلنگ بنزين رو برداشت كه بزنه نميدونم چه جوري گرفت دستشو يهو يه عالمه بنزين رو رو من خالي كرد😂يغني سر تا پام بنزين ريخت،حالا تازه نامزد كرده بوديم يه عالمم رودر بايستي داشتيم با هم😊هيچي ديگه شانس آوردم به خونمون نزديك بوديم سريع منو رسوند خونه،تو راهم هي ميترسيدم يه چيزي بشه آتيش بگيرم ناكام از دنيا برم😬تازه رفتيم خونه به مامانم گفتم فلاني روم بنزين ريخته قيافه ي مامانم ديدني بود😂😂😂

1992

آزی22090

عضویت: 1392/11/17

تعداد پست: 3517

يكي ديگشم برا دوران نامزديم بود شب پيش من خوابيده بود يهو پا شد تو خواب به من گفت چرا منو تو زنونه راه نميدن؟!😁دوباره خوابيد😑صبشم كه به كلي انكار كرد حرفشو

حنا_بانو1

عضویت: 1396/02/03

تعداد پست: 640

خاطرات خنده دار من با شوهرم همش سوتی های منه. شوهرم اومده بود خونمون اون موقع هنوز شوهرم نبود. خداییش خیلی جنتلمن و شیک بود منم که حسوددد. اون روز من سرکار بودم اومدم خونه همه لباسارو یه ور ولو کردم با یه وصع ژولیده گفتم واای خیلی گشنمه مامان مهمون که نداریم؟ مامان بدبختم اومد دهن باز کنه گفتم فک کن الان نادر فیس افاده اینچا بود منو با این ریخت میدید واای چقد بدم میاد ازش فک میکنه خیلی شیکه با اون لباسای اطو کشیدش مرد هم انقد مودب اخه؟ مامااااان ناهار بیار دیگه. بعدش برگشتم دیدن اقا پشت سرمه!!!!!

خدایا خودت اوضاع منو مرتب کن کاری از دست خودم برنمیاد.

NINA23

عضویت: 1394/07/21

تعداد پست: 2723

تازه نامزد کرده بودیم باهم بیرون قرار داشتیم.بعد که رفتم سر قرار خیلی ریلکس ازچندسانتی شوهرم رد شدم و ندیدمش😆

خلاصه تا چندوقت منو دست انداخته بود.بعدها گیج بازیای من با مدلهای مختلف ادامه داشت

  👈چرا نگران باشیم؟ شاید هرگز پیش نیاید👉

انابل1

عضویت: 1396/03/24

تعداد پست: 854

واسه ازمایش اردواج از استرس نمیتونستم نمونه بدم.رفتم و اومدم دیدم شوهرم پاشد که بریم با هزار زور و خجالت گفتم صبر کن.خلاصه تا جون داشتم اب خوردم و اخر وقت موفق شدم.بعد برای اولین بار رفتم خونشون ولی هی مجبور بودم برم دستشویی خیلی خجالت اور و زشت بود

khanommohandes

عضویت: 1396/04/14

تعداد پست: 671

اولین ماجرای خنده دار ما برمیگرده به روزای اول آشنایی.اون موقع من سال اخر دانشگاه بودم و بر اثر یه اتفاق با همسرم آشنا شدم و یکسال دوست بودیم و بعد دقیقا یه سال تو تاریخ همون روز آشنایی، ازدواج کردیم.

اولین خاطره خنده دارمونم مربوط میشه به جریان املت پختن من، که خوابالو بودم و بجای گوجه، شفتالو خورد کرده بودم تو املت!! خخخخخخخخخ تامدتها سوژه بود

2006

khanommohandes

عضویت: 1396/04/14

تعداد پست: 671

سوژه اصلی همون بود!!!! تا مدتها میپرسید ندا به هسته که میرسیدی نمیفهمیدی گوجه هسته نداره؟؟؟!!!

خداییش انقد حواسم پرت بود که خیلی شیک هسته هارو جدا کرده بودم و انداخته بودم دور

shiringoliiiii

عضویت: 1396/04/31

تعداد پست: 4089

خوش به حالتون...مامجردا هم که هیچی  

الهم الرزقنا شوهر خوب..الشغل کارمند...القد بلند..الپولدار...خودمم...الاستخدام فی ارگان دولتی...العجل العجل العجل

eelham

عضویت: 1393/12/11

تعداد پست: 3596

یه شب سر یه موضوعی باهاش بحث کردم  خیلی اعصابم خرد بود  اومدم سایت تعریف کردم  ماج ...

هان ای عقاب عشق ، از پشت قله های مه آلود دور دست ، پرواز کن به دشت غم اگیز عمر من ، آنجا ببر مرا که شرابم نمیبرد .....

اقیانوس3937

عضویت: 1395/05/11

تعداد پست: 4593

قصیه اولین پریود ماهم خیلی خنده دار بود.راسش نمیدونم بگم یا نه؟

آن چنان نماند این چنین نیز نخواهد ماند....

باران1330

عضویت: 1392/10/17

تعداد پست: 18632

اولین خاطره خنده دار من تو عقد با مامانم شکل گرفت بجای شوهرم😨😨😨 شوهرم هفته ای دوشب اوایل تو عقد ...

واای خدا....خطری هستیااا 😁😂😂😂

کسے که با ترور حاج قاسم سلیمانے 💗 سردار دلها 💗 توسط آمریکای جنایتکار ، از خواب بیدار نشه و نتونه حق و باطل رو از هم تشخیص بده، دیگه تا ابد بیدار نمیشه...   #قدس خونبهایت، سردار دلها                               مرگ بر آمریکا ، مرگ بر اسرائیل       جام جانے ها در یمن به دست عربستان،با کمک آمریکا، انگلیس و فرانسه و امارات در حال برگزاری است !... مدافعین حقوق بشر  کَرند ، کورَند ، لالَند...کُلُّ یَومٍ عاشُورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا همیشه در حال تکرار است !... نسل شِمر و یَزید و حرمَله ها هم ادامه دارد...گاهے در غزه و سوریه و میانمار و گاه در یمن گاه در  ❤ایران❤در وطن عزیزم 🇮🇷 ،در پاره تنم ...                                                   مرگ بر حقوق بے بشر 😢😢..........                        خدایا ؛ نسل تموم ظالما رو از رو زمین بردار                    **** اَلّلهم عَجّل لِولیکَ الفَرج****                                 امام علے (ع): در شگفتم از کسے که مردگان را مے بیند و مرگـ را از یاد مے برد....

مامان_غلام

عضویت: 1395/10/24

تعداد پست: 847

اقیانوس3937

عضویت: 1395/05/11

تعداد پست: 4593

من اوایل خیلی خجالت میکشیدم.از طرفی هم نوع بکارتم ضخیم بود و دکتر بهم گفته بود که خیلی خیلی درد خواه ...

آن چنان نماند این چنین نیز نخواهد ماند....

tinaaaa

عضویت: 1396/02/27

تعداد پست: 2988

منو همسرم تازه نامزد كرده بوديم بعد رفتيم پمپ بنزين كه بنزين بزنه،منم نشسته بودم تو ماشين شيشه هم پا ...

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست

masumpoori

عضویت: 1396/04/26

تعداد پست: 103

منم اولین خاطره خنده دارم مربوط به شب بله برونمه که خواستم بشینم باسنم خوردبه میزال سی دی پرت شدم وسط سالن همه زمین وگازمیزدن

شهرااا

عضویت: 1392/09/03

تعداد پست: 3658

خیلی باحال بودین همگی

کلی خندیدم🤣🤣🤣🤣

دلم جز هوایت هوایی ندارد............

در حال شمارش افراد آنلاین


منبع: www.ninisite.com