اونجای شوشو

نویسنده : علی بجنوردی | زمان انتشار : 05 بهمن 1400 ساعت 15:47

1993

ناهید""""مامی_آروین_جون""""

مدیر

عضویت: 1390/08/08

تعداد پست: 1413

بیاین یکم بخندیم شاد بشیم

رهانا1

عضویت: 1391/09/18

تعداد پست: 185

میخوام یکی از سوتی های خالمو واستون تعریف کنم پارسال روز زن خاله خانومم از خواب بیدار میشه شروع میکنه به نظافت و اشپزی غذای مورد علاقه شوشو رو میپزه کلی به خودشو خونه و همه چی میرسه و منتظر شوشو که بیاد و کادوی روز زنشو بده خلاصه شوشو خان از سر کار میاد و بی تفاوت به اینکه امروز روز زنه هیچ به روی مبارکش نمیاره که باید کادو بده خاله ی منم همش منتظر وقتی میبینه هیچ خبری نیست کلی دپرس میشه اخر شب شوشو بهش میگه حالا که کادو نگرفتم برات در عوض یه حال درست و اساسی بهت میدم برو به خودت برس که لا اقل شب خوبی داشته باشیم خالمم که خیلی عصبی میشه شروع میکنه به زیر لبی غر زدن که چه پررو و بی حیا عوض کادو دادن باید یه چیزیم بهش بدم خلاصه خاله جون در حین لخت شدن میبینه شوشو لخت شده تو در ایستاده و شیش تا النگو هم به اونجاش اویزونه خاله بیچاره ی من از ذوق نمیدونسته داره النگوها رو لیس میزنه یا اونجای شوشو رو

انسوی ناکامی هاهمیشه خدایی هست که داشتنش جبران همه نداشتن هاست

رهانا1

عضویت: 1391/09/18

تعداد پست: 185

انسوی ناکامی هاهمیشه خدایی هست که داشتنش جبران همه نداشتن هاست

بانوی_جنوب3

عضویت: 1392/08/27

تعداد پست: 14164

رهاناخداخفه ات نکنه دختر،

سلامتی،ارامش وخانواده ام🙇🙇🙇🙇🙇

زمانی فهمیدم ناباروری معنی نداره که بعد از چند سال ناباروری با پیج فاطیماه جون اشنا شدم و تازه فهمیدم میشه خیلی راحت باردار شد

اینم ادرس پیجشه خودتون برید ببینید

بانوی_جنوب3

عضویت: 1392/08/27

تعداد پست: 14164

اردیبهشتی جان،عکس کاربری ام روتوگوشی داشتم ازقبل ،گذاشتمش،دوستش دارم،البته شایدبعداعوضش کنم،امانمیدونم چطوری؟؟؟؟؟؟؟

سلامتی،ارامش وخانواده ام🙇🙇🙇🙇🙇

خواب_های_طلایی

عضویت: 1392/07/21

تعداد پست: 700

نانا امضات قشنگه.

یک واقعیت تلخ و دردناک!!!

2000

رهانا1

عضویت: 1391/09/18

تعداد پست: 185

بچه ها سوتی زیاد دارم اما هنگیدم هیچی یادم نمیاد

انسوی ناکامی هاهمیشه خدایی هست که داشتنش جبران همه نداشتن هاست

پارادایس(منظر)

عضویت: 1392/09/22

تعداد پست: 678

رهانا یعنی واقعا خالت اومد واسه شما همه اینارو گفت؟از آویزون کردن النگو به.... تا لیس زدن...؟
یعنی سوال من این است آیا خارج کردن مسائل خصوصی از اتاق خواب کار خوبیست؟؟ ولی واقعا چه شوهر پر حوصله ای داشته

مخاطب خاص، فقط خداس [smiley]s/sm_29.gif[/smiley]

رهانا1

عضویت: 1391/09/18

تعداد پست: 185

یه روز با شوشو داشتیم راجع به دراز نشست حرف میزدیم من همش میگفتم که خیلی سخته من که نمیتونم حتی یه دونه برم خلاصه از من انکار از شوشو اصرار که کمکت میکنم من پاتو نگه میدارم تا راه بیافتی هیچی دیگه پاهامو گرفت اولی و دومی رو رفتم برا سومی تا خواستم بلند شم زارررت ببخشید گوزیدم دیگه بلند نشدم از خنده الان تا اسم دراز نشست میاد من خودمو مشغول میکنم که یعنی تو باغ نیستم

انسوی ناکامی هاهمیشه خدایی هست که داشتنش جبران همه نداشتن هاست

رهانا1

عضویت: 1391/09/18

تعداد پست: 185

پارادایس جون بیخیال بابا اصل قضیه رو بچسب من خودم اصلا روم نمیشه اسم النگو رو جلوی شوهر خالم بیارم

انسوی ناکامی هاهمیشه خدایی هست که داشتنش جبران همه نداشتن هاست

رهانا1

عضویت: 1391/09/18

تعداد پست: 185

یه روز تو خونه مادر شوهرم رفتم دستشویی باخیال راحت نشسته بودم که یهو برادر شوهرم اومد تو و درو بست و شلوارشو کشید پایین تا خواست بیاد بشینه انچنان جیغی کشیدم که با همون وضعیت پرید بیرون تا مدتها رومون نمیشد بهم نگاه کنیم

انسوی ناکامی هاهمیشه خدایی هست که داشتنش جبران همه نداشتن هاست

2006

پارادایس(منظر)

عضویت: 1392/09/22

تعداد پست: 678

آره رهانا به خاطر همین میگم.یعنی به قول تو اسم النگو رو یا روز زنو بخوای بیاری هرچند که اون نمیدونه خالت برملا کرده اما آدم همش پیش خودش میگه نکنه شوهر خاله هه بدونه ما میدونیم.بعد باحال میشه هربار جلوش بخوای بگی النگو دست جمعی خندتونم بگیره.

مخاطب خاص، فقط خداس [smiley]s/sm_29.gif[/smiley]

پارادایس(منظر)

عضویت: 1392/09/22

تعداد پست: 678

وای از برادر شوهرت ترکیدم از خنده.ببین چقدر ریز دیدت

مخاطب خاص، فقط خداس [smiley]s/sm_29.gif[/smiley]

رهانا1

عضویت: 1391/09/18

تعداد پست: 185

چند وقت پیش باز با خونواده ی شوهرم نشسته بودیم یه بحث داغی بین بزرگترها پیش اومده بود منم تا اومدم بگم عادت شده براشون بر گشتم گفتم عادت شدم براتون دیدم همه سرخ شدن و هی دارن بهم اشاره میدن منم مسرتر از قبل میگفتم خوب چیه میگم براتون عادت شدم جمع بریده بودن از خنده

انسوی ناکامی هاهمیشه خدایی هست که داشتنش جبران همه نداشتن هاست

پارادایس(منظر)

عضویت: 1392/09/22

تعداد پست: 678

دراز نشست
خیلی باحال بود

مخاطب خاص، فقط خداس [smiley]s/sm_29.gif[/smiley]

رهانا1

عضویت: 1391/09/18

تعداد پست: 185

یه بار رفتم عیادت یکی از پیر مردهای فامیل که سرطان دهانه ی معده داشت بعد یکی از همسایه هاشون اومد بهش سر بزنه از خانومش پرسید مشکلشون چیه چون خانومش داشت چایی میخورد من جواب دادم گفتم بنده خدا سرطان دهانه ی رحم داره یهو ملت ترکیدن.

انسوی ناکامی هاهمیشه خدایی هست که داشتنش جبران همه نداشتن هاست

رهانا1

عضویت: 1391/09/18

تعداد پست: 185

کسی نیست

انسوی ناکامی هاهمیشه خدایی هست که داشتنش جبران همه نداشتن هاست

رهانا1

عضویت: 1391/09/18

تعداد پست: 185

انسوی ناکامی هاهمیشه خدایی هست که داشتنش جبران همه نداشتن هاست

nono00022476

عضویت: 1392/01/20